جستجو
-
۲تصویر
نامه، ۱۳۴۱ ق
نامه درباره برگزاری مراسم عزاداری؛ فرستادن جوراب و دستمال به واسطه حمدالله بیک قزاق برای مخاطب و تأیید دریافت آن؛ با این نامه به واسطه عبدالله آدم محمدزاده هم پیراهن و زیر شلواری فرستاده و خواسته رسید آن را بفرستد؛ موکب والاحضرت به باغ شاه آمده و ۱۴ ماه به سمت تبریز می آید؛ میرزا محمد که مشغول دعا گویی است و سرکار علیه اظهار کرده نوحه را خوب می خوانند؛ ابلاغ سلام راضیه، مرضیه، بیوک، والده مصطفی خان، و عموم اتباع؛ از ولایت آمد و رفتی نیست تا بعد عاشورا؛ سردی هوا و مزاحمت ساس ها؛ بارش تگرگ در شرفخانه و باریدن باران؛ گران شدن نان دو عباسی، نان خانه تمام شده و آنها نیز محتاج بازار هستند. سرکار...
-
۲تصویر
نامه
محتوای نامه به شرح زیر است: رسیدن نامه ۲۷ اسد و فرستادن نامه پس از دوازدهم ماه به دلیل عازم نشدن پست شرفخانه؛ احوالپرسی و اظهار دلتنگی؛ اشاره به نیامدن کسی از ولایت؛ اشاره به شکایت مخاطب از فرط خرج و قلت عایدات و شکرگویی نویسنده در مقابل و پذیرفتن تقدیر؛ در باب قرض از عربوف و مخالفت سرکار علیه به دلیل در نظر گرفتن تأدیه آن؛ پرسش از مخاطب درباره دریافت یک جفت جوراب و یک طاقه دستمال که از طریق حمدالله قزاق فرستاده بوده و همینطور پیراهن و زیر شلوار از طریق عبدالله آدم محمدزاده؛ درد دل با مخاطب؛ اشاره به برگزاری مراسم به نحو عالی؛ انفصال ارکان حرب و تجدید ریاست نظمیه برای حسنعلی خان یا حسینعلی...
-
۲تصویر
مهدی بن عبدالعلی به عمید لشکر
نامه مهدی بن عبدالعلی [احتمالا منتصر لشکر] به عمید لشکر؛ که محتوای آن به شرح زیر است: خبر سلامتی میرزا ابوترابخان و سایر نورچشمان؛ حاجی کریم خان میرپنجه کارهای فوج را به نویسنده واگذار نکرده؛ درباب دو نفر سلطان جدید؛ درباب مطالبه رسومات مخاطب، عمید لشکر؛ درخواست از مخاطب برای بازگشت به تبریز و اینکه طهران ماندن او سبب کاهش حقوقاتش می شود؛ شکایت از حاجی ناظم دفتر و میرزا حمزه خان و بدرفتاری میرپنجه با مردم؛ درخواست حکم برای فضلعلی عظیم بیگ سرباز و گرفتن مزایای عبدالعلی شاه میرزا؛ وعده دادن گندم از سوی اسدالله خان یاور و حصه محمد خان و آقا محمد علی و پرداخت قرض از سوی اسدالله خان؛ درباب فروش...
-
۱تصویر
نامه
محتوای نامه از قرار زیر است: اظهار خوشحالی از دریافت نامه و سلامتی مخاطب؛ دادن عریضه مخاطب در روز سلام به حضرت اجل و وعده گرفتن جواب پس از بازگشت او از پوشان تپه، و جواب میرزا حمزه خان؛ دادن پاکت مشهدی محمد و سفارش به میرزا مهدیخان در خصوص فرستادن لباس سلام؛ درخواست فرستادن کتابچه های مواجب و جیره و علیق فوج با ابلاغات و برات معتمدالسلطنه و برات گوهر خانم؛ تغییر محل مواجب صادقخان سرتیپ از جزو خراسان به آذربایجان؛ درباب تخفیف املاک مراغه به حاجی مؤتمن؛ درباره املاک مراغه؛ درباب برات یک صد و پنجاه تومانی حسن آقا پسر مؤتمن التجار؛ درباب گرفتن تنخواه از خاله اوغلی و دادن قبض به او؛ سفارش درست...
-
۴تصویر
حمید السلطان به عمید لشکر، ۱۳۳۲ ق
پاکت با مهر حمید السلطان خطاب به عمید لشکر سررشته دار فوج قهرمانیه در تبریز؛ محتوای نامه به شرح زیر است: عازم بودن میرزا باقر خان به تبریز را دلیل اختصار و عجله در نوشتن نامه ذکر کرده، خرید یک ثوب شَدّه [جامه زردوزی شده] برای همشیره و یک ثوب برای سرکار علیه عالیه، این قسمت تاریخ ۲۶ شعبان ۱۳۳۲ را دارد؛ در ادامه صفحه، یادداشت دیگری شروع می شود که در پایان تاریخ ۲۷ شعبان را دارد، نویسنده از تصمیم خود به آمدن به شهر برای احیاء ها و بازگشت پس از عید فطر می نویسد، اگر ممکن نشد اوایل خزان میاید و دیگر بازنمی گردد و از مخاطب خواسته به نورچشمان اطمینان دهد که به زودی ملاقات میسر می شود؛ یک ثوب شَدّه...
-
۲تصویر
نامه به عمید لشکر
[احتمالا از منتصر لشکر به عمید لشکر]؛ درباره خواندن نامه مخاطب که خطاب به مشهدی محمد آقا نوشته بوده و اظهار مسرت از سلامتی او؛ لباس سلام در ۲۵ ماه رجب فرستاده شده؛ درخواست نوشتن نامه به صورت هفتگی؛ اخباری درباره معتمدالسلطان علینقی خان سرهنگ و اینکه به او منصب سرتیپ فوج ناصری داده شده؛ گرفتن طلب و تنخواه و خبر رساندن به سطوة السلطنه؛ درباره بیست و پنج تومان متعلق به شاهزاده دارا؛ رسیدن نور چشم زهرا سلطان به تبریز و سلامتی وی؛ میرزا ابوترابخان مشغول درس و مشق و یاد گرفتن قرآن است و نویسنده از او در این خصوص مراقبت می کند؛ درخواست پول برای خریدن لباس برای زهرا سلطان و سایر نور چشمان، کلیچه و...
-
۲تصویر
نامه به عمید لشکر
نامه احتمالا از منتصر لشکر به عمید لشکر (با مهر عمید لشکر در پشت)؛ محتوای نامه از قرار زیر است: دریافت نامه مخاطب که سطوة السلطنه آورده؛ دادن قبض مقرری به محمد علی و علی اکبر رحیم بر اساس دستور مخاطب؛ طلب نظام العلماء از حاجی سطوة السلطنه و مقرری سربازها؛ رسوم سواره مکری و علت صدور برات قبل از دریافت رسوم؛ پول شاهزاده دارا؛ اطمینان دادن در مورد خانه و نورچشمان و میرزا ابوترابخان که مشغول خواندن گلستان است و مشق می کند؛ خانه میرنظام و موضوع رسومات و ثبت کتابچه مواجب و برات فوج؛ رفتن اسدالله خان یاور؛ میرزا ابوترابخان می گوید گلستان می خوانم و تقاضای ساعت و خلعت لـله را کرده؛ اینکه تیولات...